خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

جررررر

شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۰۴ ب.ظ
مشتمو محکم می کوبم به بازوش....

قهقهه می زنه: اگه بلد نبودی چجوری ضربه بزنی با این ضربه حتمن انگشتت بر می گشت... حیف که جون نداری بچه

خندم می گیره

یاد "پ " می افتم

قضیه ازین قرار بود

اوایل کلاس ورزش رزمی م بود... کاراته غیر کنترلی کار می کردم

"پ" هم یکی دو سال بود تکواندو کار می کرد

 سر کل کل برگشت گفت ایستاده پات تا کجا بالا میاد چقد انعطاف داری؟

( یه حرکتیه که در حالی که مستقیم ایستادی پاتو مث گوشت کوب میاری بالا پاشنه ت رو می زنی به کف سر طرف:دی)

گفتم تا سر تو

گفت امتحان کن

گفتم تو مگه خودت ادعا نداری خودت چقد می تونی پاتو مستقیم بالا بیاری ؟

از یه جای خونه ی ما یه پرده ی تزیینی آویزونه ده سانت از سر من بالا تره. اگه بپرم سرم میخوره به منگوله هاش

گفت تا این پرده هه

گفتم خب ثابت کن

 ژست گرفت با پاش سریع ضربه زد به پرده هه

تا اومد ذوق کنه و کلاس بذاره و تا اومدم ضایع بشم یهو یه صدا اومد:   خرررررچچچچچ

بــــــــلــــه!!!  خشتک شلوار آقا به اندازه ی نیم متر جر خورد

این بود که فهمید دیگه نباید با من در بیفته

خلاصه شما هم حواستون باشه
موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۹
دختر حاجی

خاطرات

خانواده

نظرات  (۳)

۲۰ دی ۹۴ ، ۰۰:۰۳ ساده ی ساده
حال ندارم برات نظر بذارم جون تو.
پاسخ:
پای هم به در:)) 
:))))))))))
پاسخ:
:-P 
آه نرگس خانمان سوزه
پاسخ:
بعلهههه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">