خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

ویس و رامین

چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۴۲ ب.ظ

سر کلاس ادبیات پس از حمالی هایی که دبیر محترم از بنده کشید بالاخره راضی به درس دادن شد

درس قسمتی از منظومه ی ویس و رامین بود

قبل از درس دادن گفت میخام قبلش یه چیزی بهتون بگم که معمولا هیچ دبیری به دانش آموزاش نمیگه

خلاصه ... فهمیدیم که بلههه  ... بازم مشکل اخلاقی


سر کار خانوم مهرنوش ما رو صدا کرد و فرمود ویس و رامین "زاب سنج مه"(بر عکس از چپ به راست بخانید) بودن

ما هم کلی تعجب کردیم

و منتظر شدیم ببینیم که دبیرمونم همینو میگه یا نه

بعد دبیرمون گفت که رامین عموی ویس بوده 

سپس جناب ویکی پدیا فرمودن که:

 


به طور خیلی خیلی خلاصه موضوع داستان عبارتست از: عشق متقابل ****** و افسار گسیختهٔ دختری به نام ویس با برادر شاه «موبد» به‌نام رامین، که البته ویس در عقد شاه «موبد» است و سخت از این پیوند ناراضی‌است.



حالا ما موندیم به حرف کی اعتماد کنیم


+ البته نظریه ی مهرنوش کاملا لغو شد  




اینم لینک ویکی پدیا خدمت شما: کلیک


موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۳۰

نظرات  (۱۲)

منم از یکی پرسیدم حرف مهرنوشو کاملا نقض کرد.
الان جا داره بگم ای ضایع شد مهرنوش .
پاسخ:
مهرنوش خودش دیروز گفت اشتباه گفته :دی همون قضیه ی عمو رو تایید کرد
۰۱ بهمن ۹۴ ، ۰۰:۰۷ ساده ی ساده

احتمالن منظور معلمتون یا اون منظوری ک خودش برداشت کرده از اونچه ک خونده و شنیده این بوده ک رامین عموی بچه ی ویس بوده.این وسط یه کلمه از قلم افتاده شده عموی خود ویس.

بنظرم ویکی پدیا قابل اعتماده.خصوصن ک اینطوری قضایا جور درمیاد.

+ وبلاگتو چجوری با بروزر موبایل هماهنگ کردی؟

پاسخ:
والا نمی دونم آخه یکی دیگه از معلمای ادبیاتم هنین قضیه ی عمو رو تایید کرد    

ویژگی خود قالبه 
ویکی پدیا هیچوقت دروغ نمیگه...
خب حتما یه چیزی بوده که گفته 
:)))))
عمه وبلاگت خیلی باحال شده...
مبارکه؛)
پاسخ:
چمی دونم والااااا   ما رو حسابی درگیر کردن    
ممنوووووون    اگه خاستی لینک طراح قالب تو پیوندام هستا
اره 
مشکل اخلاقیی ک داشت ودبیر نگفت این بود ک میخواستن بدنش ب "داداشش"
اوونم داستان محمودو عیاز(ذ...ض....ظ)!!!! بوده من با اینا اشتباه گرفتم
عاخه ویس اسم پسرم هست!
همون روز گفتم ک اینا نبودن دونفر دیگه بودن :))
پاسخ:
من نمی دونم به هر حال تو مارو منحرف کردی:)) 
کتابشم دست خالمه وگرن می اوردم ک بفهمیم چی ب چیه!!!
بش میگن باید با شاهزاده ازدواج کنی ن برادر شاه
ک همون داداشش بوده !!!!! :))
پاسخ:
خو اینطوری رامینم داداشش میشه مشتی :/
شاهزاده داداشش بوده 
اون عموشو دوست داشته خو ک میشه برادر شاه ینی عموش :/ ک رامین بوده
پاسخ:
آهاان   جلل الخالق  چه کثافتکاری ای بوده اون زمان  

khhhhhhhhhhhhh
اقا اون محموده سلطان محمود بوده بابای مسعودشون. 0_0 ایاز (: هم غلام ترکش بوده. مثه اینکه واقعن هم بله. :|

"تبدیل محمود به شخصیت اسطوره ای، سبب از بین رفتن معایب او نظیر کشتار شیعیان و معتزله و تعصب او می شود. به این دلیل در نزد شعرای عارف شخصیتی متعالی یافته است. مخصوصا دلبستگی او به غلام ترک زاده ای به نام ابوالنجم ایاز (وفات 449) دستاویزی شد برای شعرای عارف و صوفیان شاعر که با توسعه و تحول این داستان شخصیت آن دو را مظهر عاشق و معشوق و طالب و مطلوب عرفانی بدانند."
پاسخ:
اوه اوه   
یا علیییی 

اونم عرفانی !!!!!!!!!!!!!
:))))دو رور نبودما
۱۹ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۳۹ سرباز جامانده
ماهم پارسال بااین موضوع درگیر بودیم.دبیرمونم نگفت داستانو آخرش خودمون ساعت مبانی توسط اینترنت مدرسه ب موضوع پی بردیم
پاسخ:
ما دبیرمون خیلی آدم روشنیه :دی 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">