خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

حقیقی تر از یک رویا

يكشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ب.ظ

برای دومین بار با کنار زدن چتری هایم غافلگیرم کرده بود   

حتی این بار پرسیده بود :موهات صاف تر از این نمیشه دیگه؟   

و دوباره یک دسته ی مواج را پشت گوشم فرستاده بود  

چند باری اتفاقی دستم خورده بود به دستش تا حالا، ولی از عمد نه...  گرمای سرانگشتانش چیز جدیدی نبود ولی حس بکری را القا میکرد

این بار با کشیده شدن انگشت اشاره اش روی پیشانی ام چشمانم ناخودآگاه بسته شد    

قبل از باز شدن چشم هایم خودش را عقب کشیده بود  و از شیشه ی ماشین بیرون را تماشا می کرد  

انگار ازهمان اول مشغول همین کار بوده 

انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود... 


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۸
دختر حاجی

نظرات  (۲)

من تا حالا عشقم دس نکشیده رو پیشونیم اینجوری.
(تو پرانتز بگم البته دلیلش این نبوده ک دوسم نداشته یا رمانتیک نیستا.فک نکنی!دلیلش اینه ک عشق ندارم اصن :)) )
ولی این  حسه رو چن بار پیش اومده واسم که یه اتفاقایی بعد از یه اتفاقایی میفته ک باعث میشه شک کنی به حست.حالا لامسه یا شنوایی یا بینایی.فک کنی توهم زدی.اصن واقعیت نداشته.
هم حس چالش برانگیز و باحالیه هم اعصاب خورد کن تا اخر عمر :/
پاسخ:
نکته ی تو پرانتزت عالی بود :))    
نه بحث شک داشتن من نیس   
مساله اینه ک طرف یه جوری رفتار کنه انگار هیچی به هیچی  
یا یه کاری رو نکن یا اگر انجامش میدی اینجوری نباش ک به روی خودت نیاری 
میدونی چی میگم؟!   
اره اره گات ایت.
اولش بنظر میومد از جمله اخر که دچار شک شدی.
میفمم.
پاسخ:
مچکرم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">