و استاد...
سر کلاس فیزیک
ما و سپهر استادمون
سپهر: خب بچه ها این آر شعاع نازکه ست ( شعاع سطح مقطع سیم نازک)
حالا بگید ببینم این یکی آر شعاع چیه؟؟
ما همه با هم : کلفته!
برای دو ثانیه قیافش دو نقطه خط شد سپس منفجر شد از خنده :))
اخه چرا واقعا!
سپهر : کلفته چیه سوت ها! خوبه تو صدا سیما کار نمیکنید. شعاع استوانه است
سر کلاس فیزیک مدرسه
سر مبحث لوله های صوتی
آقای عسگری : میبینید چقدر جالبه بچه ها
من : وای نه خیلی بده
آقای عسگری : موسیقی کار نمیکنی؟
من : نه
مریم : بیشتر به تفنگ علاقه داره تا به ساز موسیقی
آقای عسگری : جدا؟ چه جاااالب!!!
من : خطاب ب آقای عسگری : نخیر خطاب به مریم : بی ادب :))
مریم ینی واقعا موسیقی دان ها سر و کار دارن با این چیزا؟
دبیر : بله بعضا میدونن یه چیزایی
نمیدونم مریم یا رضا : مثلا حامد پهلان قبل بیرون دادن اهنگا میشینه حساب میکنه چه صدایی گوش خراش ترین فرکانسو داره دقیقا همونو تولید میکنه
کلاس معارف
آخر ساعت بود و خانوم جعفری خیلی با عجله درس میداد
یه تیکه امد یه آیه بگه برامون :
خانوم جعفری : به همین دلیل هستش که در قرآن آمده : کسانی که برابر هستند با کسانی که برابر نیسنند یکسان نیستند
ما تا دو سه دقیقه از شدت شنگینی مطلب و جمله ای ک گفت نفسمون بالا نمیامد از خنده