خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

والا منم دیگه نمیتونم حتی

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۴۴ ب.ظ

 چشم هام رو باز کردم. کنارم روی تخت خالی بود 

با رخوت از جا بلند شدم. در اتاق باز بود 

چشمام تو تاریکی پیداش کرد 

یه لیوان آب برای خودم ریختم و نزدیکش شدم : چرا بیداری؟ 


زل زده بود به دیوار روبروش : خوابم نمیبره. بیا بشین اینجا 


با دست رو فضای خالی کنارش، روی مبل ضربه زد 


با بی حوصلگی جواب دادم : خوابم میاد حوصله ندارم 

راه افتادم سمت اتاق 


صداش زیادی بی رحم بود : جدیدا دوست داشتنت خیلی سخت شده 


سر جام ایستادم : میگی چکار کنم؟! 


فشار همه چیز اینقدر رو زندگی م سنگینی می کرد که فرصتی نداشتم به عشق کمرنگ شده ی بینمون فکر کنم

 

چرخید و نگاهم کرد : یه کاری بکن برای این زندگی... داره حالمو بهم میزنه... دیگه هیچ حسی ندارم... 


_ چکار کنم؟ احساس توئه! من که نمیتونم واسه تو حس بسازم 


- تو برم گردون. تو بهم انگیزه بده. یه بارم که شده تو درستش کن... 


- منو نگا! من نمیتونم. من خسته شدم! من خسته شدم! من زیر یه آوارم که هر چی از روش برمیدارم سنگین تر میشه. تو گفتی هر جوری باشم، هستی. گفتی همینی ک هستم رو میخای. گفتی هر شکلی باشم تو باهاش کنار میای و درستش میکنی 


-من گفتم! تو چرا باور کردی خانوم منطقی؟ تو چرا باور کردی هر جوری باشی و هر کاری کنی من درستش میکنم؟ میخام مث اول باشم ولی نمیتونم... دیگه رمق ندارم. هر چی داشتم خرج کردم 

تو چرا باور کردی؟  

من هر چی داشتم گذاشتم وسط 

دیگه نمیتونم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۱۲
دختر حاجی

مکالمه

نظرات  (۲)

۱۲ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۵۳ محمد عندلیب
جالبه که آدما گاهی قدر چیزهایی رو که دارند نمی دونند!
دختر حاجی بهتره که تغییر کنید! این نوشته به نظر خوب نمیاد

پاسخ:
بله گاهی پیش میاد. نمیشه قضاوت کرد که قدر میدونن یا نه. وقتی از مشکلات زندگی ادم ها خبر ندارید و از فشار ها و تنش هایی ک تحمل میکنن   


+ منتظر پیشنهاد شما بودم فقط :دی 
۱۴ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۴۴ محمد عندلیب
البته لحن صجبتم کمی بوی قضاوت داشت اما واقعا قصدم این نبود!
فقط می دونم ما در قبال همدیگر و مخصوصا خانوادمون مسئولیت هایی داریم و اینکه هر کسی در حال تحمل فشار و تنش هست این روزها .
بنده هم از ویلای مالدیو در حال تماشای ساحل و نوشیدن شراب گیلاس ده ساله این ها رو برای شما نمی نویسم :)
پاسخ:
 ما در قبال هر چیزی و هر کسی مسئولیت داریم، خانواده خیلی بیشتر. 
+ این نوشته صرفا یه نوشته بود یه مکالمه ای که جرقه ش تو ذهنم خورد و پیادش کردم. یعنی لزومی نداره که گذشته یا آینده یا طرز فکر من باشه   

++چمی دونم والا. تضمینی هم نیست اینجوری نباشه :دی  گیلاس هم مگه شراب داره؟ شراب گیلاس یا گیلاس شراب؟ 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">