خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

باز هم شاهکار زندگی   

باز هم یه ضربه ی کاری دیگه   

باز هم یه فقدان دیگه  

باز هم یه حفره ی تو خالی دیگه   

باز هم یه از دست دادن جدید   

باز هم...    

بزن 

با همه ی قدرتت بزن 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۴
دختر حاجی

امروز بالاخره آخرین امتحان رو دادیم  و تموم شد و من الان رسمن یک کنکوری هستم

با لباس فرم که از جلسه امدیم بیرون یه سری پسر دبیرستانی از کنارمون رد شدن. یکیشون گفت اینا رو نبین الان انقد ضایعن ها. اینا شاخای اینستا ن

بعد با خودمون فک کردیم فهمیدیم که ما حتی شاخای اینستا هم نیسیم

بعدشم با مهدیه رفتیم آب سیب خوردیم قبل خونه رفتن ( البته مهدیه شیر نارگیل خورد) :دی

عصر هم با مریم و مهدیه و خواهرش رفتیم یه کافه ی خوشگل ( و البته کلی گرون:دی) یه لیوان آب هندونه هم قد خودمون خوردیم

فقط هم خودمون تو کافه بودیم

بعد من کشف کردم که چقد آقایی که تو یه آشپزخونه ی خوشگل داره ابمیوه میگیره صحنه ی جذابی می سازه:))

البته مریم مسخره م کرد که به اون جایی که یارو می رفت خوراکی ها رو آماده می کرد می گم آشپز خونه ...

مریم آب میوه ش رو دوست نداشت می گفت حالا که پول دادم باید یه لذتی ببرم بعد با نی فوت می کرد توش قل قل حباب بالا میامد

رسیدم خونه هم یه مقدار خیلی زیادی هندونه خوردم دوباره

بعد مامانم غروب شیر موز درست کرد برام دیگه فرار می کردم رسما

حساسیت هم گرفتم پوستم کلی قرمز شده می خاره...

پگاه هم چارشنبه میاد و مریم احتمالا الان تو راه شماله

کلی هم وزن اضافه کردم و هر کس میبینه منو اول میگه تپل شدی:(

ماه رمضون برنامه دارم دوباره به نی قلیونی گذشته م برسم هر چند زن پسر عمم میگه صورتت پر شده خوب شدی

عسل هم گه بازی دراورد و نیامد باهامون

همچنان منتظرم خاهر مهدیه عکسایی که امروز گرفتیم رو بفرسته برام ولی آنلاین نمیشه:)

رو میزی ترمه ی خفن محبوب مامانمو با خودکار سبز رنگ کردم موقع حرف زدن با تلفن

دیشب با دو تا قهوه و دو تا کاپوچینو تا ساعت 4:17 صبح بیدار بودم

تا یکم خوابم گرفت بابام شروع کرد به نماز صبح خوندن با صدای بلند

از امتحان که آمدم هم دو ساعت خابیدم

اصن چرا دارم انقدر روزمره می نویسم؟؟

 ناراحتم که بدمست اینقد کمرنگ شده... از بلاگر های محبوبم بود ( و هست قطعا) لعنت به این شرایطی که اینقدر سفت و سخت دورمون پیچیده

و هیژدهی که یک سال یه بار نظر تایید می کنه:(






حالا شما به عکس خودمون تو در نگاه نکنید خود درو دریابید:دی


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۳
دختر حاجی

مردی که   

1 : قهوه را سرد و با شیر بخورد 

و  

2: فرمان را هنگام رانندگی با پنجه ی باز و کف دست هدایت کند   

ام آرزوست    

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۲۹
دختر حاجی

امروز در خدمتتون هستم با یک مبحث بسیار مهم:  با ازدواج عشق سابق خود چگونه کنار بیاییم


ببینید دوستان این توصیه ها رو باید برید 15 دقیقه ای سیصد هزار تومن پول بدید برای شنیدنش پس خواهش می کنم خوب دقت کنید



خب

به محض شنیدن خبر ازدواج عشق سابقتون دورتون رو از ادمای دیگه خلوت کنید

برای مثال از جمع های خانوادگی و دوستانه بیاید بیرون و تو خلوت خودتون باشین

یه عکس دو نفره ی خیلی لاولی وار ازشون پیدا کنید و بزارید جلوی چشمتون

شما 24 ساعت فرصت دارید

اگر دختر هستید در حالی که به عکسشون زل زدید زار بزنید و از  ته دل گریه کنید ... فراموش نکنید شما فقط 24 ساعت برای عذاداری فرصت دارید

میتونید تا 5 ساعت رو گریه کنید (ترجیحا با صدای بلند تا راحت تخلیه بشید) خیلی سریع بعد از گریه( یا حتی در حال گریه) برید وبلاگ و صفحات اجتماعیتون رو خالی کنید از هر گونه پستی که ممکنه شما رو یادش بندازه

و اگر دفتری دارید که براش نوشتید سریعا بسوزونید و خاکسترشو بریزید دور

هر وسیله ای که باعث میشه یادش بیفتید یا هدایایی که بهتون داده رو بریزید دور

تمام عکساش رو پاک کنید

چتاتون رو پاک کنید

شمارشو پاک کنید


اگر پسر هستید
و دوست ندارید گریه کنید

1) اگر سنتون زیر 22 سال هست: دو لیوان گل گاو زبان بنوشید:دی و بخوابید

2) اگر بین 22 تا 27 سال هستید برید تا جایی که می تونید سیگار بکشید (در حالی که چشمتون روی عکس دو نفره ثابته) ولی دقت کنید که دیگه بعد از 24 ساعت حق لب زدن به سیگار رو ندارید

3) اگر از 27 سال سنتون بیشتره در صورت تمایل می تونید فقط در اون 24 ساعت کمی الکل هم مصرف کنید  ( تاکید می کنم همراه تماشای عکس دو نفره)


دقت کنید که این اتفاق عوارضی هم داره


یک هفته و حتی بیشتر دچار بی خوابی بی اشتهایی و در برخی موارد اسهالی یا یبوست خواهید شد

اگر بیش از دو هفته طول کشی  به یک دکتر عمومی مراجعه کنید


سعی کنید تا حد ممکن با هیچ کس در این مورد درددل نکنید  
ولی به دوستان نزدیکتون تذکر بدید که حق ندارن دیگه به اون شخص اشاره کنن


حتی حق ندارید تو اعماق ذهنتون هم با اسم کوچیک بهش فکر کنید

هر وقت ذهنتون به طرفش منحرف شد به خودتون به شدت تذکر بدید که الان همون آدم شوهر-زن یکی دیگه ست


از گوش کردن آهنگ های شکست عشقی به شدت پرهیز کنید ( تاکید می کنم به شدت پرهیز کنید)

اگر موزیک خونتون خیلی کم شد سراغ خواننده هایی مث امید جهان- سندی - امید حاجیلی - حامد پهلان و ... برید

هر چند بهتره ک همونا رو هم گوش ندید چون ب هر حال احساساتتون بر انگیخته میشه


از نوشته ها ی چس ناله و دلتنگی و این گلشعرا به شدت پرهیز کنید


شما بعد از اون 24 ساعت حق ندارید ذره ای ابراز دلتنگی کنید

خودتون رو الکی شاد نشون بدید تا یه مدت بعدش کم کم عادت می کنید که دوباره لبخند بزنید


به خودتون و دیگران به هیچ وجه اجازه ندید به اون شخص و همسرش بی احترامی بشه

حتی سخاوتنمدانه برای خوش بختیشون دعا کنید . این نکته به بهبود عذاب وجدان شما از علاقه ی قبلیتون کمک می کنه


نکته ی بسیار مهمی وجود داره : بعد از شنیدن خبر ازدواجش نرید تو خیابون دنبال عشق جدید بگردید:)) 

کمی استراحت بدید به خودتون...


اصلا دنبال این نباشید که بفهمید عایا همسرش از شما سر تره یا نه

معمولا خصوصیات میکرو خیلی تاثیر گذاری وجود داره که کشفش برای شما ممکن نیست پس خودتون رو اذیت نکنید

تاکید می کنم بعد از اون 24 ساعت ابراز ناراحتیتون به هیچ وجه مجاز نیست


مشکی پوش نشید بلکه رنگ لباساتون رو شاد تر کنید حتی

اگه دخترید می تونید موهاتونو کوتاه کنید تا تنوع ایجاد بشه

به شدت بپردازید به درس و کارهای مفید و سرگرم کننده

عن اخلاق نشید و به همه چیز پوزخند نزنید

شبایی که خوابتون نمیبره بشینید گیم او ترونز ببینید :)

از دیدن سریال های عاشقانه پرهیز کنید ولی

به زوج های توی خیابان هم خصمانه نگاه نکنید

بعد از اون 24 ساعت ابدا سراغ اون عکس دو نفره نرید


خب دیگه فک کنم نیم ساعت شد ... ششصد هزار تومن منو رد کنید بیاد:دی


۹ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۴
دختر حاجی

زندگیه دیگه

گاهی یه بلایی سرت میاره که قدرت حرف زدن و حتی عکس العمل هم ازت می گیره

خب

تا حالا تجربه ی چنین فقدانی رو نداشتم

فقدانی که حتی بهت اجازه نمی ده به گذشته فکر کنی

حسی که در صورت فکر کردن به گذشته بالا ترین سطح عذاب وجدان رو بهت منتقل می کنه

و گذر زمان نعمت بسیار بزرگیه

و اتاق و خونه مثل زندان میشه

حس می کنی که تمام حرارت بدنت داره از سرت می زنه بیرون و تمام روز تو گلوت درد می پیچه

به محض اینکه یه جا آدم دور و برم نیست اشکام بی اختیار میریزه پایین

ولی من آدمی نیستم که بزارم شرایط همین طور ناراحت کننده بمونه

ولی برای پذیرفتنش هم زمان نیاز دارم

حتی ناراحت بودن در موردش هم بهم عذاب وجدان میده

دلم پگاه رو میخاد

پگاه واقعا بودنش کافیه

هرچند که این روزا به شدت از حرف زدن باهاش فرار می کنم

و دلم ایمانو میخواد

هر چند که می ترسم ب محض دیدنش طاقت نیارم و منفجر بشم

و دلم پوریا رو میخاد

هر چند که مطمئن نیستم بتونم به شوخی هاش و رک بودن هاش بخندم همچنان



1) هیچ وقت نباید همه ی زندگی رو فقط رو یک چیز بنا کرد

همیشه باید کنار اون هدف یا انتظار یا ادم اصلی یه سری امید و دستاویز فرعی هم برای خودت کنار بگذاری

کسی که فقط رو یه چیز تمرکز می کنه اگر اون چیز رو از دست بده دیگه هیچ چیز براش نمی مونه



2)  دقیقا مثل خوراکی هایی که اگر حواست به تاریخ انقضاشون نباشه ممکنه مسمومت کنن

اتفاقات زندگی هم همین طور هستن

باید کاملا حواست باشه که اتفاقات کی شروع میشن و دقیقا کی تموم میشن

وگرنه راحت فلج میشی

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۱۸
دختر حاجی

فردا اولین روز از بقیه ی زندگیم رو شروع میکنم

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۷
دختر حاجی

اگر والدین فرزندشون رو بیش از حد وابسته بار بیارن و بهش اجازه ی استقلال ندن ،  از مسئولیت پذیری و درد کشیدن محرومش میکنن   

و این ظلم بسیار بزرگیه 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۱۰
دختر حاجی

این امید الدنگ هم خوب فهمیده کت آبی کمرنگ با شلوار ر کرم زیادی بهش میاد که در نمیاره این لباسو از تنش    




+هی اسکلی ک به محض پست گذاشتن من لایک میکنی!   نظرم بذار قشنگم :دی   

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۹
دختر حاجی