خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

هیچ وقت فکر نمی کردم بشینم کنار کسی که تو مراسم ختم مادر بزرگم پیرهن آبی اسمونی پوشیده بود قلیون بکشم...  



مریم اگه هستی منو نکش ...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۷
دختر حاجی