خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

خارش مغزی

از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

عیدانه

پنجشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۶، ۰۵:۲۲ ب.ظ

راستش من فکر میکنم خانواده قشنگ ترین چیزیه که آدم میتونه داشته باشه 

عید برای من جز خانواده هیچ چیز دیگه ای نیست 

درد و دل با پگاه و هر هر های نصفه شب...  

مسخره کردن و دید زدن مردم تو پالادیوم... 

غرغرای ایمان وقتی که مهمون میاد و قایم میشیم... 

نگاهای ترسناک طور پوریا و برادرانه طور بودنش حتی موقع خصومت ها و شوخی هاش :))  

بی تفاوتی و کول بودن هورمزد حتی وقتایی که میره رو اعصاب :دی 

سر و صدا های بابام و عموم کله ی صب که میخان ما رو بیدار کنن 

تک تک خاطرات ریز و درشتی که برای من توی این جمع 50_60 نفره ای که تقریبن دیگه سخت توی خونه جا میشن :دی یعنی عید 

عید یعنی همین دو سه روزی که این جمع ثابت و تکراری از خونه ای به خونه ی دیگه منتقل میشن... یعنی همین شلوغ بازیایی که اعضای جدید فامیل رو متعجب میکنه... یعنی بچه کوچولو هایی که یکی بکی بهمون اضافه میشن. و  دلتنگی برای اونایی که سر سفره ی سال تحویلمون نیستن. یعنی یه سال به هممون اضافه شدن... 

یعنی کنکوری شدن من... داماد شدن پوریا... یعنی معمار شدن هورمزد... شلوغ شدن سر ایمان... سفید تر شدن موهای مامان باباهامون... 


بزرگ شدن به نظرم یکم تلخه... 

و این کنار هم بودن ها بهترین روشه برای شیرین کردنش...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۰۳
دختر حاجی

خانواده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">